با گسترش اسلام درمیان ملل و اقوام مختلف، برای یادگیری و فهم بیشتر معنای آن ازسوی مسلمانانی که عربی نمیدانستند، ترجمه قرآن به زبانهای فارسی، ترکی، یونانی و... آغاز شد.
هرچند یک ترجمه هرقدر هم که خوب باشد، در انتقال گستره حقیقی معانی قابلفهم از الفاظ خود قرآن به قالب زبانی دیگر بسیار ناتوان است، پلی است برای رسیدن قسمتی از ظواهر این معانی به انسان و مقدمهای برای عمل و رسیدن به تکامل و سعادت آخرت.
به همین دلیل، امروزه نیز با گذشت بیشاز هزارو۴۰۰ سال از نزول قرآن، ترجمه آن به زبانها و گویشهای مختلف دنیا ادامه دارد. یکی از آخرین ترجمههای زبانی که اولین ترجمه در نوع خود به شمار میرود، ترجمه قرآن به زبان «کرمانجی» است.
رضا موسیالرضایی که پیشاز این با تهیه برنامههای کرمانجی شبکه خراسان، در راستای اشاعه و حفظ فرهنگ کرمانج گام برداشته بود، پساز ۱۸سال تلاش برای اولینبار در جهان موفق به ترجمه قرآن به زبان کرمانجی شد. درگفتگوی دوستانه با این فعال فرهنگی، مراحل تکمیل و ترجمه قرآن را به زبان کرمانجی جویا میشویم.
سال۱۳۳۳ در حصار پهلوانلو شهرستان شیروان به دنیا آمدم. بیشتر ساکنان این منطقه و روستاهای اطراف آن مانند گلیان، ورگ و... از خانوادههای اصیل و قدیمی هستند و به زبان اصیل کرمانجی صحبت میکنند.
ساکنان این منطقه هنوز هم بسیاری از کلمات قدیمی و اصیل زبان کرمانجی را به کار میبرند و از این نظر مورد توجه پژوهشگران و محققان زبان کرمانجی هستند. دبستان را در زادگاهم و راهنمایی و متوسطه را در یکی از دبیرستانهای شیروان گذراندم.
بعداز دوران متوسطه در آزمون معلمی شرکت کردم و قبول شدم. بعداز پایان دوره معلمی بهعنوان معلم سپاه دانش مامور خدمت در روستاها شدم. درکنار تدریس، کارهای فرهنگی و هنری مختلفی، چون سرود، نمایش و... را با بچههای مدرسه تمرین میکردیم و توانستیم در چند مسابقه منطقهای و استانی عنوانهایی کسب کنیم. بهدنبال این موفقیتها، با اهالی فرهنگ و هنر بیشتر آشنا شدم و مسیر زندگیام تغییر کرد.
در هشتسالی که معلم بودم، هیچگاه از انجام فعالیتهای هنری و فرهنگی غافل نشدم و همواره با اهالی فرهنگ و هنر ارتباطی نزدیک داشتم. روزی یکی از دوستانم که در صداوسیمای خراسان مشغول به کار بود، تماس گرفت و گفت: قرار است ویژهبرنامهای بهمناسبت ماه رمضان به زبان کرمانجی در صداوسیمای خراسان پخش شود؛ چون تو صدای خوبی داری و به زبان کرمانجی مسلطی، به تهیهکننده برنامه معرفیات کردهام. برنامه ۱۵ تا ۲۰دقیقه قبل از اذان پخش میشد.
قسمتی از آن درباره آداب و رسوم ماه رمضان بود و در بخش دیگر، یکیا دو آیه از قرآن به زبانکرمانجی ترجمه میشد. برای اولینبار بهعنوان همکار افتخاری، این برنامه را اجرا کردم. برنامه با استقبال خوبی روبهرو شد، بهخصوص قسمت ترجمه قرآن به زبان کرمانجی بهدلیل تازگی و نو بودن خیلی مورد توجه همزبانان کرمانج قرار گرفت و موجب شد مسئولان صداوسیمای خراسان خواستار ادامه همکاری من شوند.
برنامه فولکلوریک درباره آداب و رسوم قوم کرمانج و برنامه نغمه توحید که بهصورت سرود و همآهنگی با دوتار محلی اجرا میشد، در همین ایام ساخته و پخش شد. بعداز این برنامهها مسئولان صداوسیمای خراسان از من خواستند که بهصورت دائم و تماموقت با آنها همکاری کنم. من هم معلمی را کنار گذاشتم و به استخدام صداوسیمای خراسان درآمدم.
بعداز پیوستن به صداوسیمای خراسان، بهدلیل آشنایی و شناختی که با آداب و رسوم قوم کرمانج داشتم، بهدنبال ساخت و پخش برنامهای مستقل و روزانه با زبان کرمانجی در صداوسیمای خراسان بودم. خوشبختانه با تلاش و حمایتهای مسئولان وقت صداوسیما، برنامه کرمانجی تهیه شد و روی آنتن رفت.
مدت این برنامه یک ساعت بود و هر روز بعدازظهر پخش میشد و در آن مسائل مختلف اقتصادی، سیاسی، مذهبی و... جامعه به زبان کرمانجی مورد نقد و بررسی قرار میگرفت. در روزهای خاص مانند دهه فجر، عید نوروز، محرم و... نیز برنامه ویژهای پخش میشد.
تهیهکنندگی و اجرای این برنامه به مدت ۱۸ سال و تا زمان بازنشستگی، بهعهده من بود. برنامه کرمانجی حتی در جشنواره صداوسیما (سال ۱۳۷۸) رتبه اول تحقیق و پژوهش را درمیان شبکههای استان بهدست آورد. این برنامه قدیمیترین برنامه به زبان کرمانجی است و هنوز هم باوجود کمشدن مدت پخش (۳۰ دقیقه) از صداوسیمای خراسان رضوی پخش میشود.
بعداز پیروزی انقلاب و همزمان با بازگشایی دانشگاهها در کنکور سراسری سال۱۳۶۳ شرکت کردم و در رشته فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد قبول شدم. در همین سالها با ایجاد انقلاب فرهنگی در دانشگاهها تغییراتی در محتوای متون دانشگاهی به وجود آمد و واحدهایی درباره علوم قرآنی به دروس دانشجویان دانشکده الهیات اضافه شد.
با گذراندن این واحدهای علوم قرآنی، اطلاعات خوبی درباره قرآن، قاریان قرآن و خواندن قرآن بهدست آوردم؛ اطلاعاتی که بعدها در ترجمه قرآن به زبان کرمانجی، به من کمک کرد. در آن دوران دانشجو بودم، همزمان در مدرسه تدریس میکردم و در صداوسیما هم برنامه میساختم.
ترجمه قرآن به زبان کرمانجی در ویژهبرنامه ماه رمضان، تحصیل واحدهای قرآنی در دانشگاه و تدریس آن در مدرسه باعث شد جرقهای در ذهن من زده شود و به فکر ترجمه قرآن به زبان کرمانجی بیفتم. مقدمات آن را هم فراهم کردم، منتها بهدلیل مشغله کاری تا زمان بازنشستگی عملی نشد.
قبلاز شروع کار ترجمه، مهمترین مورد انتخاب زبان و الفبای مناسب برای ترجمه قرآن بود. کرمانجها در نقاط مختلف خراسان و ایران به گویشهای مختلفی صحبت میکنند. برای ترجمه قرآن باید از گویشی اصیل و فراگیر استفاده میکردم. باتوجهبه صحبتهایی که با کارشناسان زبانی و متخصصان محلی داشتم، متوجه شدم که زبان ساکنان کرمانج شهرستان شیروان، حصار پهلوانلو (زادگاهم) اصالت و عمومیت بیشتری دارد.
از نظر نوشتاری نیز باوجودیکه برخی پیشنهاد استفاده از خط لاتین را داده بودند، بهعلت پیوند نسبی زبان فارسی و زبان کرمانجی و قدمت هزارساله زبان فارسی، استفادهاز رسمالخط فارسی را انتخاب کردم. در مدت ترجمه نیز نظرات استادان مختلف زبان را جویا میشدم.
بعداز گرفتن مجوزهای لازم، کار ترجمه را شروع کردم. ترجمه در سال۱۳۸۱ به پایان رسید. بعد از آن نیز چند سال، صرف انتخاب نوع خط عربی، اصلاح نسخه ترجمهشده و گرفتن مجوزهای لازم برای چاپ شد تا اینکه سرانجام با تایید دارالقرآنکریم و اداره ارشاد، اجازه چاپ قرآن، صادر و اولین قرآن ترجمهشده به زبان کرمانجی در تیرماه امسال (۱۳۹۴) بعداز ۱۸ سال تلاش و کوشش شبانهروزی چاپ و منتشر شد. ترجمه قرآن به زبان کرمانجی، بزرگترین آرزوی زندگیام بود که به آن رسیدم.
باوجود تمام مشکلات و مانعتراشیها، تیرماه امسال قرآن چاپ شد و در همین زمان اندک، تعدادی از نسخ آن نیز به فروش رسید. باتوجهبه سکونت کرمانجها در شهرهای مختلف خراسان (شیروان، قوچان و...) انتظار من این بود که حداقل ادارات فرهنگی و مراکز دینی نسخههایی از این قرآن را تهیه کنندو دراختیار علاقهمندان قرار دهند.
درحال حاضر مجموعهای از آداب و حکایات فولکولوریک قوم کرمانج را در دست تهیه دارم
ولی متأسفانه تاکنون هیچ درخواستی ازطرف این ادارات داده نشده است. درحال حاضر، یک مجموعه شعر عاشورایی درزمینه واقعه محرم و مجموعهای از حکایات و آداب و رسوم فولکلوریک قوم کرمانج را در دست تهیه دارم، اما چون همه سرمایهام را صرف چاپ قرآن کردهام، توان چاپ این دو اثر را ندارم. امیدوارم با حمایت نهادهای فرهنگی قبلاز مرگم موفق به چاپ این مجموعه شوم.
-هدف شما از ترجمه قرآن به زبان کرمانجی چه بود؟
اول از همه بیشترین استفادهاز ترجمه را خودم بردم؛ زیرا آیهبهآیه و لغت به لغت با قرآن مأنوس شدم. در آن زمان تقریبا ۸۵درصد قرآن را میفهمیدم، ولی برای اینکه با مشکلی در معانی مواجه نشوم، به کتب مختلفی مراجعه میکردم و همین امر به فهم بیشتر من از قرآن کمک میکرد. درحالحاضر از نظر محتوا بیشتر قرآن را حفظ هستم.
از سوی دیگر توجه کرمانجها به قرآن ازطریق زبان خودشان برایم اهمیت داشت. وقتی برای آنها یک آیه قرآن را معنی میکردم، توجهشان جلب میشد؛ بنابراین اگر یک آیه هم بتواند توجه یک کرمانج را به معنی قرآن جلب کند، برای من کافی است. با ترجمه قرآن به کرمانجی، دید همزبانانم به خواندن ظاهری قرآن عوض شده است؛ چون قرائت صحیح گام اول، فهم آیات گام دوم و عمل به قرآن گام سوم خواندن قرآن است و مسئولیت هم به همراه دارد.
-ترجمه قرآن حتی به فارسی، ظرافتهای خاصی دارد و معادلیابی صحیح کلمات با همان بار معنایی کار دشواری است. با این مسئله چطور برخورد کردید؟
اتفاقا کمترین مشکل را در این زمینه داشتم؛ زیرا کرمانجی مثل عربی، زبانی قدیمی است و بیشتر لغات قدیمی عربی در کرمانجی و کُردی وجود دارد؛ مثلا در زبان عربی برای انواع شتر واژه خاصی وجود دارد؛ در کُردی هم به همین صورت است. این باعث شد قرآن را راحتتر از فارسی ترجمه کنم. البته در برخی از لغات هم جایگزینی واژه، مشکل بود که با کمکگرفتن از لغتنامهها رفع شد.
-آیا ناظری بر ترجمه شما نظارت میکرد؟
با علما زیاد مشورت میکردم. آنها مرا تشویق و مواردی را که نیاز به اصلاح داشت، گوشزد میکردند. مثلا از راهنماییهای آیتا... عطاردی که تهران بودند و دو سال پیش فوت کردند، بهره بردم. البته با اداره ارشاد مشهد هم صحبت کردم و آنها کار را به تهران فرستادند و یک عالم بزرگ که به زبان کُردی تسلط داشت بر ترجمه من نظارت کرد و مواردی را تذکر داد که اصلاح کردم.
چه انتشاراتی ترجمه را چاپ میکند و در چه تیراژی؟
انتشارات بزرگ قرآن کریم مشهد با تیراژ ۲هزار نسخه ترجمه قرآن به زبان کرمانجی را منتشر میکند.
-آیا ترجمه کرمانجی قرآن، مخاطب غیرایرانی هم دارد؟
بله؛ زبان کرمانجی در سوریه، ترکیه و عراق هم رواج دارد؛ البته تاثیرات محیطی و جغرافیایی، تغییراتی میان کرمانجیِ ایرانی و کرمانجیِ آنها ایجاد کرده است. بااینحال ناشری در بیروت، تقاضای چاپ کتاب در این کشور را مطرح کرده است.
-مشکلی در نوشتن حروف الفبای کرمانجی نداشتید؟
در کرمانجی چند حرف است که در فارسی و عربی وجود ندارد. حرفی میان «ب» و «پ»، حرفی میان «د» و «ذ»، حرفی میان «ک» و «گ»، حرفی میان «چ» و «ج» و حرف «و». برای نوشتن این چهارحرف از حروف مشابه آنها استفاده کردم و با گذاشتن یک علامت روی این حروف سعی کردهام تفاوت را نشان دهم.
-الفبای کُردی کرمانجی چند حرف دارد؟
۳۶ حرف.
-کتب مرجعی که برای این ترجمه استفاده کردید، کدامها بوده است؟
ترجمه قرآن عبدالمحمد آیتی، الهیقمشهای و خوانساری، تفاسیر المیزان و نمونه، المنجد الطلاب و لغتنامه دهخدا. در مواقعی که چند معنی وجود داشت، از بهترین معنی استفاده کردم.
* این گزارش پنج شنبه، ۱۳ اسفند ۹۴ در شماره ۱۳۷ شهرآرامحله منطقه ۱۲ چاپ شده است